.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
شايعه تخريب یک بازار و نگرانی دستفروشان آملي
در پي شايعه تخریب بازار روز ابن سينا شهرستان آمل كه با هدف اجراي طرح 35 متري خيابان نور اين شهر انجام مي شود دست فروشان اين بازار از وحشت آواره شدن دست به دامن مسئولان شدند.آنان در آخرين مرحله از اعتراضات خود در پشت درهاي...
شايعه تخريب یک بازار و نگرانی دستفروشان آملي


اختصاصی شمال نیوز/ در پي شايعه تخریب بازار روز ابن سینا شهرستان آمل كه با هدف اجراي طرح 35 متري خيابان نور اين شهر انجام مي شود دست فروشان اين بازار از وحشت آواره شدن دست به دامن مسئولان شدند.آنان در آخرين مرحله از اعتراضات خود در پشت درهاي فرمانداري اين شهرستان تجمع كردند و خواستار رسيدگي هرچه سريعتر مسئولان امر شدند.

ديدن جمعيت معترض در پشت درهاي بسته سبب شد تا مانند هر خبرنگار كنجكاو ديگري به سراغشان بروم و از اوضاع و احوال موجود خبري تهیه نمایم.
ثريا اسماعيل زاده بانويي كه از دستان زمخت و ظاهر خسته اش مي شد حدس زد كه تا چه حد براي كسب روزي حلال، زحمت ها و مرارت هاي زندگي را تحمل مي كند اولين بانويي بود كه سر درد دل را باز كرد و گفت: به ما مي گويند كه قصد دارند در اينجا ميدان بسازند. آخر به چه قيمتي؟ شهر زيبا شود اما من و امثال من گرسنه بمانيم! فرزندان من شكم گرسنه سر بر بالين بگذارند بهتر است يا آقايان شهري زيبا داشته باشند؟ شما بگوييد آيا اين انصاف است؟ شوهرم معلول است و دست ندارد تا كار كند. من از چهار صبح دو كودك خردسالم را به امان خدا رها مي كنم آفتاب نزده اين همه راه را از روستا به شهر مي آيم در بازار كار كنم شب زماني كه بيشتر مردم در حال خوردن شام در منزلشان هستند به خانه باز مي گردم تا يك لقمه نان حلال براي خود و خانواده ام بدست بياورم. ولي آقايان بي توجه به همه اينها مي خواهند همين يك لقمه نان را هم از ما بگيرند. حداقل جايي براي ما تهيه كنند بعد اينجا را خراب كنند. اگر جلوي كار كردن مردم را بگيرند خواهي نخواهي براي كسب درآمد به فساد و دزدي كشيده مي شوند.
وي ادامه داد: چند لحظه پيش شهردار آمل را ديديم كه از روي پله هاي فرمانداري پايين مي آمد از او خواستيم تا لحظه اي به ما فرصت دهد تا با او حرف بزنيم اما به سرعت به داخل فرمانداري رفت. اين چه جور شهردار است كه از دست سوال چهار زن فرار مي كند؟

مينا اسماعيل زاده كه يادم رفت از او بپرسم نسبتش با ثريا اسماعيل زاده چيست؛ در ادامه صحبت هاي بانوي قبلي اينگونه داد سخن داد كه: دو هفته است ما را سرگردان كرده اند مي گويند مي خواهيم اينجا را خراب كنيم. نمي گوييم نكنيد اما اول راه چاره اي براي ما پيدا كنيد بعد هر كاري خواستيد انجام دهيد. والا از اين پس ما روبروي شهرداري بساط خواهيم كرد.

شوكت احمدي زن رنج كشيده ديگري بود كه مي گفت: من مريض دارم اما آهي در بساط ندارم. با هزار جور گرفتاري از راه سبزي فروشي مخارج زندگي خود و خانواده ام را تأمين مي كنم. نمي دانم اگر ما را از اينجا بيرون كنند از اين پس بايد چه كنم.
صديقه محسن پور از ديگر زناني بود كه براي انعكاس حرفهايش به مسئولين به سراغم آمد، وي كه به گفته خود 25 سال و اندي است در بازار به شغل سبزي فروشي مشغول است با عصبانيت آميخته با رنج و اندوه اظهار داشت: فرزندم تصادف كرده است يك روز كار كند تا چند روز بيمار در خانه مي خوابد. شوهرم بيكار است و در حال حاضر مخارج زندگي روي دوش من است. من از كجا بياورم پول زميني را كه اينها مي گويند بايد بخريم تأمين كنم؟

زهرا شاليكار بانوي بعدي بود كه گويي به خاطر دفاع از حقوق شش فرزندش در حين صحبت كردن انرژي و قدرت بيشتري نسبت به ديگران مصرف مي كرد. وي نيز با اعتراض به بي توجهي مسئولان شهر به ويژه شهردار به وضعيت دست فروشان بازار عراقي، در ادامه صحبت هاي دوست و همكارش اضافه كرد: من از روستا به اينجا مي آيم. از خودم ملك و مالي ندارم تا بفروشم و به گفته شهردار براي خودم زمين بخرم.
زناني با وضعيت خانم شاليكار، حتي با وضعيتي به مراتب بدتر و بغرنج تر كم نبودند. كساني همچون حليمه روستايي كه مادر پنج فرزند بود و به واسطه مبتلا شدن همسرش به بيماري سرطان مجبور بود بار زندگي را به تنهايي به دوش بكشد. و يا مهرانه دايي كه با داشتن چهار بچه و شوهر مريض مي بايست علاوه بر تأمين هزينه هاي سرسام آور اين روزگار كه گاه حتي پشت مردان رستم صفت و قوي شوكت روزگار را نيز خم مي كند ماهانه 150 هزار تومان بابت اجاره خانه و بيش از اين مبلغ را نيز براي درمان همسرش بپردازد. با ديدن خانم ها و شنيدن صحبت هايشان، آقايان نيز به جمع بانوان ملحق شدند تا همنوا با آنها صداي فريادشان را به گوش مسئولان برسانند.

احمد تقي زاده اولين مردي بود كه رشته كلام را به دست گرفت و گفت: حدود 15 سال در ده متري خيابان نور به تره بارفروشي مشغول بودم. آنجا را كه بستند مدت شش سال است كه كنار مخابرات بازار عراقي بساط مي كنم. من شغل ديگري ندارم و كار ديگري بلد نيستم. از شهردار، فرماندار و هر مسئول ديگري كه مي تواند به ما كمك كند مي خواهم كه تكليفمان را روشن كنند.
علي محمدي دومين مردي بود كه به تأسي از همكارش تأكيد كرد: هيچ ارگان و مسئولي جوابگوي ما نيست. فرماندار مي گويد نماينده، نماينده مي گويد شهردار، دستفروشان بازار روز ابن سینا شده اند توپ فوتبال زيرپاي مسئولين، ما را به همديگر پاس مي دهند. كسي جواب مشخصي به ما نمي دهد.

از همه جالب تر صحبت هاي فردي بود به نام مهدي اكبري كه مي گفت وقتي جواب درستي از شوراي شهر نگرفتيم و به سراغ نماينده شهرستان رفتيم مسئول دفتر آقاي يوسفيان در جواب به اعتراضات ما گفت: چرا رأي داديد برويد رأي هاي خود را پس بگيريد!! درباره صحت و سقم اين گفته اطلاعي در دست نيست مگر دكتر يوسفيان نماينده مردم شهرستان آمل و لاريجان در شوراي اسلامي خود بخواهند در جواب به اين فرد و تأييد يا رد گفته هاي او جوابيه اي بدهند.

اما چيزي كه هست تعداد ديگري از افراد حاضر در صحنه نيز حرف آقاي اكبري را تأييد كردند. مجيد فضلي از ديگر دستفروشاني بود كه نااميدانه حاضر شد با من صحبت كند و از حرف هايش پيدا بود چندان اميدي ندارد كه حتي انعكاس صحبت هاي او و ديگران در شمال نیوز ، فرجي در كارش حاصل كند.
شايد حق داشت چرا كه به گفته خودش ماجراي خراب كردن بازار ابن سینا باعث شده بود تا او 16 روز از كار و كاسبي بيفتد و به قول معروف مجبور شود كه از جيب بخورد. آن هم جيبي كه چندان اندوخته اي در آن نبود.
از جمع خانم ها كه فكر مي كردند مصايب آنها بيش از آقايان است و به واسطه اينكه بخش اعظمي از دستفروشان بازار ابن سینا زن هستند پس بايد بيش از همتايان مرد خود حرف بزنند ملوك توكلي با اعتراض به اينكه چرا مسئولين چندين روز است كه آنها را آواره ادارات كرده اند افزود: مي گويند پول بدهيد زمين بخريد تا آواره نشويد. يكي نيست به اينها بگويد آخر خوش انصاف ما اگر اين همه پول داشتيم كه ميليون ها تومان بدهيم زمين بخريم زن تنها گشنه و تشنه سر بازار عراقي چرا دست فروشي مي كرديم؟ خيلي راحت مي رفتيم در خانه هايمان مي نشستيم به زندگي و فرزندانمان مي رسيديم. اينجا بود كه فاطمه اكبري كم سن ترين بانوي سبزي فروش بازار هم به حرف آمد و گفت: به خاطر ابتلاي شوهرم به بيماري قلبي، من به تنهايي مخارج پنج نفر را تأمين مي كنم. براي كسب روزي از پنج صبح تا اذان شام كار مي كنم. آخرش آنقدر در نمي آورم كه خانواده ام غذاي كافي براي خوردن داشته باشند. از كجا بايد بياورم چنين پول هايي خرج كنم؟ تكليف من و امثال من چيست؟
ادعاهاي اين افراد در حالي مطرح مي شد كه علي اكبريان فرماندار شهرستان آمل طي گفت و گويي تلفني از رضايت بخش بودن مذاكرات خود با نمايندگان جمع معترض، اعضاي شوراي شهر و شهردار سخن مي گفت و معتقد بود در حال رايزني و حل مشكل هستند. البته وي برخلاف گفته هاي مصاحبه شوندگان كه از نداري و بي چيزي خود شكايت داشتند به صراحت عنوان كرد كه اين افراد بضاعت لازم را براي خريد زمين دارند(!) وي همچنين اعلام كرد كه شهرداري آمل موافقت كرده است در صورت خريد زمين از سوي دستفروشان يادشده، هزينه آماده سازي، زيرسازي و آسفالت مكان مذكور را به عهده گيرد.
با همه اين اوصاف هرچند به گفته فرماندار شهرستان آمل خراب كردن بازار شهيد عراقي به واسطه ايجاد مزاحمت براي عبور و مرور و سختي تردد در مسير، امري غيرقابل اجتناب است اما فراموش نكنيم كه اگر بها دادن به ساخت و ساز و تلاش در جهت رشد و توسعه شهر و امكانات آن امري بديهي و غير قابل اجتناب است؛ اما ناديده گرفتن جوانب كار و اوضاع كساني كه تحت الشعاع پياده سازي چنين برنامه هايي مي شوند دور از وجدان آگاه و بيداري است كه از هر فرد مسلمان و مدعي انسانيت انتظار مي رود. نبايد بناي آباداني شهرمان بر آوارگي مشتي انسان دردمند و نيازمند كمك بنا شود. كساني كه به جاي تكدي گري و كريه المنظر ساختن معابر و خيابان هاي شهر و يا كشيده شدن به تباهي و فساد، سعي دارند از راه حلال كسب معاش كنند و با سيلي صورتشان را سرخ نگه دارند. كدام تنابنده باغيرتي است كه شكستن اين دست ها را بخواهد.

گزارش ليلا شيردل/خبرنگار شمال نیوز


استفاده از اين خبر فقط با ذكر نام شمال نيوز مجاز مي باشد .
ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
 
working();
نظرات خوانندگان :

نا شناس 1 مهر 1387
چرا اینقدر شلوغ میکنید این طرح در راستای عریض کردن خیابانهاست
نا شناس 1 مهر 1387
با تشکر از خبرنگار سایت شمال نیوز، برای اولین بار بود که گزارش کامل از معظلات آمل چاپ شده از مسئولین محترم آمل میخواهیم این مسئله را سیاسی نکنند پیگیر مشکلات مردم باشند.بخدا قسم این مردم گناه دارند. اینها ولی نعمتهای این انقلاب هستند .
حمیدی 1 مهر 1387
بابا بازارروز شهید عراقی نبود بلکه بازار روز 35 متری ابن سینا در جاده نور بود ضمنا شهرداری تا آنجا که من اطلاع دارم چندین ماه قبل به صاحبان دکه اخطالر داده است پروژه عمرانی و پیمانکار انتخاب شده باید این کار شروع بشود الحمدالله با پیشنهاد شهرداری صاجبان دکه موافقت کردند و با کمک خود دکه داران دکه های خود را خراب کردند والان در یک جای خوب مشغول کار خود هستند.

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 0.077 seconds.